علامه محمد تقی جعفری» در جلد دوازدهم شرح مثنوی به تبیین و توضیح برهان وجودی میپردازد (ج12، صص 40-18) و آن را از آنسلم، دکارت و لایب نیتس نقل میکند. دقت جالبی که ایشان در این برهان کردهاند، که نگارنده در تاریخ «فلسفة غرب»، کسی را متوجّه این نکته نیافته، همان اشکال تسمیة این برهان است. اولین بار «کانت» از این برهان به برهان وجودی (ontological argument) تعبیر کرده است و گویا در آن با دقّت در وجود به اثبات وجود خداوند یا واجبالوجود میتوان رسید، در صورتی که این بحثِ وجود نیست که در این برهان محور استدلال است، بلکه وجوب آن است که تکیة اصلیِ استدلال قرار گرفته است. «علامه جعفری» بر خلاف سایر فیلسوفان با دقّت و تیزبینی تعبیرِ «برهان وجوبی» را بهکار برده است و از برهان «دکارت» با نام «برهان وجوبی دکارت» یاد میکند. این دقّت ایشان میتواند ناشی از نحوة طرح این برهان در میان اندیشهمندان مسلمان باشد.