چاپ

، جستارهای فلسفه دین، مجله علمی پژوهشی انجمن علمی فلسفه دین ایران سال هفتم شماره اول، بهار و تابستان 1397، شماره پیاپی 15، صص91-109، به همراه خانم مرضیه رضائی و آقای دکتر سعیدی مهر.

یکی از مباحث مهم در فلسفه دین، موضوع وحدت عالم و نسبتش با واحد بودن خداوند است. این برداشتهای متفاوت از وحدت عالم تحت بحث وحدت وجود چالش برانگیز شده است. در این مقاله در نظر است دیدگاه فیلسوفان مسلمان وابسته به مکتب حکمت متعالیه را با این بحث روشن سازیم و استدلالهای آنها را ارزیابی نموده و برتری دیدگاه برخی بر برخی دیگر را نشان دهیم. در این راستا  دیدگاه سه تن از شارحان حکمت صدرا که دارای آراء متضاد هستند برگزیده و آرائشان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. علامه طباطبایی که گاه به وحدت تشکیکی و گاه شخصی متمایل است، گاهی نیز حکم به همسانی دو تعبیر می‏دهد در نهایت با براهین قاطع وحدت شخصی را می‏پذیرد اما توان پاسخگویی شبهات را ندارد. مطهری که با وحدت وجود، نفی کثرات و معدوم دانستن ممکنات مخالف است و در نهایت علامه جوادی آملی با اثبات "وجود مطلق"  و قرار دادن "وجود" و "نمود" در برابر "عدم" ایراداتی را که مانع اکمال فلسفه بر مبنای وحدت وجود بود، از میان برداشتند لذا راه برای تغییر و ارتقاء بسیاری از مباحث همچون قاعده بسیط الحقیقه باز شد. در این نوشتار در صددیم مقایسه نقادانه ای از دیدگاه این سه متفکر داشته باشیم.